خونه خاله جون
امروز ما با مامان جون اومدیم خونه خاله فریبا اینا
ولی نازی نبوت وقتی مارسیدیم نازی مرسده ادم بزرگا رفته بووود
(دانشگاه) وعصری اومد خونه و یه عالمه ازم عسک گرفت و با اینکه اینجوری بوت کللی باهام بازی کرد
مامی واتی هم رفتن خرید هم برا من هم واسه خودشون...عسکای امروز در ادامه...
اینجا خاله جوون دست و روم و ششته.چون همش دستامو میل میکنم
اینجا هم میخواستن لباسامو عوض کنن که نازی فرصت طلب بدو بدو اومد و ازم عسک گرفت
از دست این نازی بلا
انقد که پشت هم نازی عسک میگیره ببینیذ اینجا چه شلکلی شدم؟؟؟