روزهای جدید......متفاوت.... ویه چوچولو سخت
سلام دوستان ببشخید این چند روز نبودم و تاخیر داشتم مرسی که
تواین هفته که نبودم سر زدین دوووووستان
اتفاق های زیادی افتاد .نمیگم شیرین بود نمیگم تلخ بود. فقط سخته.... اما روزهای سخت میذگره....
این روزا بیشتر پیش ارشن چوچولو خودم هستم
جیگرم روزهای سختی رو پشت سر میذاره...ارشنم عزیز دلم قول میدم تند تند این روزا بذگره عزیزم....خوب دیگه این حرفا بسته ....
وای این روزا منو باید ببینید هر کاری میکنم تا ارشن چوچولو همش بخنده فقط بخنده....
اونم کلللی ذوق دوق میکنه جیگرم
این دانشگاه و استادام که ول کن نیستن تا 3شنبه (حتی 4شنبه سوری) هم کلاس گداشتن
واسمون
ادمه دارد........(نظر یادتون نره هاااا....)
من از شنبه تا امرووز پیش ارشن اینا بودم
تا اینکه خاله جون اینا اومدن و پست ها عوض شد یه جورایی نیروی کمکیه جدید بودن
خدارو شکر امروز پسمل خوکشلم حالش بهتر شده..... خنده هاش بیییییییییشتر شده(بزنم به تخته)
اینم عسکای امروزش...
ای نازی بلااا(موقع تعویض لباس)
الهی فداش شم..از 5شنبه پیش پستونکی شده...ولی بهش میات زیااااااااات(بزنم به تخته)
اینجا تو بغل خاله جون فرنگیسمم مرسی خاله جووون
دیشب ارشنم بهتر از شبای قبل خوفید. هرچند مامی و بابیش تا صبح خواب و بیدار بودن و صبح اینجوری بودن
منم هی نفصه شب بیدار میشدم ببینم اوضاع چه طوره اینجوری
همه چی ارومه خدا رو شکر....
عزیییییییزم همیشه همیجوری بخند