عکسای بهاری (92)
سلام دوستان اول از همه عرذ خواهی برا دیر آپ کردنم دوم از همه تشکر بابت لطف تون که همچنان به ما سر میزنید
عید 92 هم اومد و گذشت تا بالاخره من اودم با عکسای جدید آرشنم که دیگه نمیشه گفت بهش آرشن کوچولو تند تند میدوئه اینور و اونور نازه کلمات جدید یاد گرفته از استاد نازی
به مامان میگه : ماه به بابا میگه : باه تازه میتونه کللی بوس بفرسته و چشمک بزنه میدونه اردکی و مرغی چی میگه خلاصه کللللللللی شیطون شده عزیز دل نازی
چند شب پیش باباش اینا واسش بادکنک گرفتن کللی باهام بازی کرد تا یه لحظه اومدم بشینم جیغ و گریه که نشین
تا میومدم گولش بزنم مینشستم رو مبل بازم میومد بلند میکرد منو که باید بلند شی باهام بازی کنی
بعععله دیگه اینجوریاست دیگه کلللی شیطونیای دیگه که نمیتونم همهشو بگم
این گل پسر ما علاقه ی زیادی به گل و باغچه و حیاط خونشون داره اصن میبرمش تو حیاط چنان ذوقی میکنه که انگار دنیارو بهش دادن
اینم از عکسای تو حیاطش ...
پ.ن : فصل فصله بهاره ها ولی اینقد سرد بود که باید اینجوری لباس میپوشوندیمش
بقیه عکسا در ادامهههههههههههه ...... ......... ..........
تو این عکسا در تلاشه که گل بکنه و به من بده
پ.ن : به گوجه سبزای روی درخت دقققققت نفرمایید چون دلتان میخواهد مثثثل من
هر چند من و اتنا هر روز یه صفایی بهشون میدیم
بالاخره موفققققق شد و برام گل کند فدای محبببتش بشه نازی
امید وارم خوشتون اومده باشههههه
اینام مال عید دیدنیمونه که نذاشته بودم واستون
توو بغل پسر خاله رضا و خاله فرنگیس