آآآ ّبا بابا
سلاااام دوستااان امروز که نه الان شبه وبا عسک های جدید آرشن چوچولوم اومدم....
یه عالمه شیطون شده پسر نانااااسم فداش شم...
جدیدااا هی میگه ابا بابا فک نکم منظورش بابا باشه آخه اولش یه آآ هم میگه
دیگه اینکه میتونه تهنایی بشینه
وقتی با یه چی مغشول میشه یه عااالمه آآآآآآآآآآواز میخونه... کلی با ماشینش تو حیاط خونه بدو بدو میکنه... امروز که جمعه بوووت یه عالمه بازی کرررد و ذوق ذوق میکرد توحیاط خووونه... هوا هم جاتون خالی عااااااااااااااالی بوووووووووووووت
عاشششششق حموم کردنه یعنی با دعوا باید از حموم جداش کنیییم عاششششق آب بازیه
اینم از عسک هایی که باید قبلا میذاشتم و وقت نشدددد
ودر این عسک ها میبینید که من سوار یکی از ماشین هام هستم و در حال بازی کردن با کش مو خاله فریبا جووونم
اینم هفته پیش وقتی رفتیم ستاره شماااالووو چه بارونی هم بوووووت منم تو بغل پسزخاله رضا بودم یه چی شبیه کاشپن هم رو سرو تنم بوت
اینم امروز توو حیاط خونه