عسک های بهاااری
اول از همه عسک های با کراواتم.خونه خاله جون فریبا
اینجا توبغل شوهر خاله جونمم که منو خییییلی
دوس داره و همیسه کللی منو بغل میکنه وبالا پایین میندازه
واینجا هم همین طور...
اینجا هم کلللی آتی و نازی منو خندوندن
و در این عسک تو بغل آبجی اتنا جونم هستم
البته کللی احساس کردم که رودم تو حلقمه
از بس که آتی جون محححکم بغلم کرده
ادامهههههههه...................
اینجا تو بغل مامانم و تو ماشین هستیم
اینجا عسلم مشغول میل کردن پاستیله.اینطور که
معلومه عاشششق چیزای شیرینه
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی